باربدباربد، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

وقتی باربد کوچک بود

شیرین زبونی های تو منو داره می کشه کوچولوی من

سلام پسر شیرنم حالت خوبه مامانی ماشاالله اینقدر شیرین زبون شدی که نگو شب ها قبل خواب کلی برای من حرف می زنی الان که عاشق پول شدی یک عالمه هم پول داری به من می گی مامان می خوام پول هامو جمع کنم باهاشون ماشین خیلی بزرگ بخرم می گم آفرین عشقم بعد می گی چی بخرم می گم پسری یک بنز بخر هم بزرگه هم گرون میگی نه مامانی می خوام یک 206 بخرم مثل بابا می گم چه رنگی عشقم می گی نارنجی فدای تو بشم که میخوای 206 نارنجی بخری برای خودت می گی مامان نه 206 خیلی بزرگه بخرمش بشم آقای راننده تو رو کجا ببرم مامانی می گم کجا دوست داری ببری می گی می برمت شمال الهی قربونت بشم می گی می برم پارک ملت می برمت سر کار خیلی دوره می برمت سرزمین عجایب الهی مامان فدای تو بشه می گ...
25 مرداد 1392

باربد دو هفته دیگه تولدش هست ای وایییی بر من

نزدیک دو هفته تا تولد سه سالگی یکی یک دونه مامان مونده من هم که امسال می خواستم یک جشن بزرگ برات بگیرم و از 3 ماه جلوتر کلی دنبال جمع کردن تم بودم حالا دو روزه پام شکسته و غم دنیا رو دوش من هست امیدوارم با کمک بابای یک کارهایی بتونم برات بکنم عشق مامان
23 مرداد 1392
1